ریحانه و خواب
سلام ريحانه عزيزم الان که دارم اين مطلبو مينويسم شما خوابيدي و الان ساعت 2:48 دقيقه صبح 90/05/30 هستش عزيزم خيلي شيطون شدي از صبح که بيدار ميشي تا شب يکسره مشغول بازي و ورجه وورجه ايي الان هم که خوابيدي به لطف ديفن هيدرامينه تا کوچيکتر بودي شب تا صبح بيدار بودي الان هم که يکم بزرگتر شدي تا دير وقت بيداري من اصلا خوش شانس نيستم وقتي وبلاگ ني ني هاي ديگه رو ميخونم که ماماناشون از خاطراتشونو ميگن مخصوصا در مورد خواب ني ني هاشونو يه جوري ميشم دلم ميخواست منم حس اونارو ميداشتم وقتي ميگن که ني نيمون اونقدر خوش خوابن که حتي موقع حموم دادنش توي حموم خوابشون میبره منم دلم ميخواست تو اينجوري بودي اما حسرت از اينکه لا...